لینک های دسترسی

Breaking News

در روزنامه های امریکا: ثبات در افغانستان برای امریکا چه اندازه اهمیت دارد؟


تردی روبِن، نویسنده در روزنامۀ فلدلفیا که این مطلب را حین سفر به افغانستان و پاکستان نوشته است میگوید، در بین تمام موضوعاتی که در اجندای سیاست خارجی رئیس جمهور براک اوباما شامل است، مهمترین آن مسلۀ افغانستان و پاکستان میباشد.

نویسنده میافزاید، سناریوی خوفناک (دست یافتن دهشت افگنان به سلاح ذروی) را که حکومت جورج بش بخاطر حمله بر عراق از آن استفاده کرد، در کشور نادرستی عملی گردید. قبل از تهاجم ایالات متحده بر عراق، آن کشور دارای سلاح ذروی و یا عناصر القاعده نبود، ولی پاکستان هر دوی آنرا دارا است.

در پاکستان تعداد زیاد سلاح های ذروی و تندروان اسلام گراه موجود است که میخواهند حکومات کابل و اسلام آباد را از بین ببرند.

حکومت پاکستان بر محلی که سلاح ذروی آن نگهداری میشود، کنترول وسیع دارد، و مامورین امریکایی نیز فکر میکنند این اداره مستحکم است – در حالیکه حکومت ملکی پاکستان ضعیف بوده و اردوی آن کشور برای جنگ علیه هند تربیه شده اند، نه برای جنگ های داخلی.

نویسنده از شجا نواز، کارشناس مسائل امنیتی پاکستان در شورای اتلانتیک نقل قول نموده است که میدان جنگ اصلی، مناطق قبائلی نبوده بلکه تمام پاکستان است. احمد رشید نویسندۀ پاکستانی میگوید هدف نهائی شورشیان از هم پاشیدن حکومت پاکستان میباشد.

علاوتاً، تندروان عملیات خود را فراتر از مناطق سرحدی پاکستان گسترش میدهند. تسهیلات ذروی پاکستان در پنجاب موقیعت دارد.

در مطلب از متیو بن، استاد پوهنتون هارورد نقل قول شده است که میگوید از توانائی روز افزون تندروان در سراسر پاکستان نگران میباشد. بخش عمدۀ نگرانی او قابلیت تندروان برای اجرای عملیات مغلق در ایالت پنجاب است.

تحت این اوضاع، این سوال ایجاد میشود که آیا ممکن نیست کنترول گستردۀ پاکستان بر سلاح ذروی ناقض شود.

یکجا شدن مفکورۀ تندروان با مسلۀ سلاح ذروی دلایلی است که رئیس جمهور اوباما بر سرحد افغانستان و پاکستان، متمرکز میباشد.

نویسنده ادامه میدهد که خواننده گان اخبار زمانی شکایت نمودند که او این ماموریت را جنگ اوباما القاب نمود – زیرا در مطلب گفته شده بود که او وضع نابسامان را از حکومت جورج بش به ارث برده است. بعد از وقوع حملات یازدهم سپتمبر و فروپاشی رژیم طالبان، حکومت بش نتوانست ثبات را در افغانستان قایم سازد.

او در عوض منابع را به عراق منحرف ساخت که آنهم ضایع شد و طالبان و القاعده فرست یافتند دوباره در سرحد افغانستان و پاکستان انسجام یابند.

اشتباه هشت سال گذشته برای اوباما هیچ راه دیگر باقی نگذاشته است، مگر اینکه بر تهدید واقعی تمرکز نماید – تهدیدکه به یک بحران نظامی مبدل شده است. و این شاخص دور اول ریاست جمهوری او را نیز تشکیل میدهد.

بناً کوشش های اوباما بخاطر حل این مسلۀ را که از حکومت قبلی به ارث برده است، بدون شک، جنگ اوباما نامیده خواهد شد.

اوباما قبلاً از جانب راست گرایان بخاطر پلان گزاری برای اجراعات بسیار زیاد و یا ناچیز مورد انتقاد قرار گرفته است. و چپ گرایان او را بخاطر ناکامی در افغانستان – که "قبرستان امپراتور ها" – نیز نامیده میشود، مورد انتقاد قرار میدهند. ولی دو سالی از جانب خواننده گان آگاه موجود است که باید پاسخ داده شود.

اول، اگر مشکل اصلی پاکستان است، پس چرا ایالات متحده ۲۱ هزار نیروی اضافی را به افغانستان اعزام میکند؟ و دوم، در کشوریکه برتانیه و شوری را شکست خوردند، آیا نیرو های اضافی واقعاً میتواند باعث ثبات گردد و یا حمایت را برای طالبان افزایش میدهد.

جواب سوال اول بسیار مغلق بوده که چنین خلاصه میشود: پاکستان یک کشور مستقل بوده و امریکا نمیتواند جهت استقامت آنرا تعین نماید. امریکا نمیتواند افغانستان را در حالی به فراموشی بسپارد که کوشش میکند پاکستان این موضوع را درک کند که تهدید وجودی آن در داخل خاک آن کشور است، تا دهلی جدید.

اگر ما منتظر باشیم، طالبان کنترول بیشتر مناطق افغانستان را بدست آورده و در نتیجه باعث بی ثباتی بیشتر پاکستان میگردد.

در رابطه به سوال دوم، نکتۀ مهم در نتیجۀ نظر پرسی های عامه نهفته است. اکثریت افغان ها تخنیک های خشن و مفکورۀ طالبان را رد میکنند.

هدف استراتیژی اوباما محافظت قریه ها از طالبان تا زمانی است که مربیون ناتو و ایالات متحده اردوی ملی افغانستان را بسازند که قابلیت اجرای این وظیفه را داشته باشد. هدف دیگر آن یافتن راه های است تا مامورین افغان و کمک کننده گان بین المللی بتوانند کمک های اقتصادی را برای مردم محل بشکل موثر برسانند.

عملی شدن نسبت به گفتن مشکلتر است. تربیه اردوی ملی عراق مدت طولانی تری را نسبت به پیشبینی ها دربر گرفت. در خاتمه، خشونت با کمک شبه نظامیان محلی کاهش یافت. در افغانستان ساختار های محلی و حکومتی بخاطر چندین دهه جنگ و سوء ها توسط طالبان ضربه دیده است.

اینکه آیا ساختار های دولتی و محلی و یا حکومتداری در افغانستان دوباره اعمار میشود، تا هنوز لاینحل است. علحیده ساختن شورشیان قابل مذاکره از شورشیان که مذاکره نمیکنند نیز نامعلوم میباشد. یک موضوع واضح است که هیچ گروه طالبان تا زمانیکه بدانند که در جنگ برنده اند، راه صلح را انتخاب نخواهند کرد.

XS
SM
MD
LG