لینک های دسترسی

Breaking News

خلیلزاد: چرا پس از من اوضاع افغانستان بدتر شد؟


آقای خلیلزاد در سال های اول پس از سقوط طالبان نقش برازنده ای در افغانستان داشت
آقای خلیلزاد در سال های اول پس از سقوط طالبان نقش برازنده ای در افغانستان داشت

آقای خلیلزاد در مقاله ای که در فارین پالیسی (Foreign Policy)به چاپ رسیده، به عواملی اشاره کرده است که چرا پس از ختم وظیفه وی به صفت سفیر امریکا در افغانستان، اوضاع در آن کشور رو به وخامت گرایید.

آقای خلیلزاد گفته است که یکی از دلایل عمده ناکامی ایالات متحده "امتناع ما از بازی دو گانۀ پاکستان" بود. به نوشتۀ آقای خلیلزاد، حملات هوایی طیاره های بدون سرنشین در غرب پاکستان بر ضد شبکۀ القاعده موثر بود، اما این حملات در هدف قرار دادن طالبان، گروه حقانی و حزب اسلامی، ناکام بود.

آقای خلیلزاد همچنین نوشته است که ایالات متحده سیگنال داد که راه حلی نظامی در افغانستان وجود ندارد. وزارت دفاع امریکا با بی احتیاطی در مورد کاهش قوای نظامی ایالات متحده از افغانستان سخن گفت. حتی در یک مقطع، زمانی که تهدید شورشیان افزایش یافت، قدرت جنگی ایالات متحده در افغانستان به اندازۀ یک لوا کاهش یافت. عدم تعهد آشکار ایالات متحده، به مثابۀ چراغ سبز برای پاکستان بود تادر سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ از افزایش حملات طالبان و سایر شورشیان حمایت کند.

آقای خلیلزاد به افزایش ۳۰ تا ۴۰ نیروی اضافی ایالات متحده به افغانستان که در سال ۲۰۰۹ میلادی توسط ادارۀ بارک اوباما اعزام شد، نیز اشاره کرده و گفته است اعزام اضافی با یک مشکل مواجه بود. زیرا، به نوشته آقای خلیلزاد، رئیس جمهور اوباما، ضرب الاجل خروج قوای امریکایی را تا یک سال بعدی، تعیین کرده بود. در نتیجه، نظامیان پلان عملیاتی را به گونۀ که جنرال استنلی مک کرستل و جنرال دیوید پترییس، طرح کرده بودند، عملی نتوانستند. تمرکز افزایش قوای امریکایی برای ثبات مناطق جنوب افغانستان منحصر بود، اما فرماندهان امریکایی منابع لازم و زمان کافی را در اختیار نداشتند تا عین کار را در شرق افغانستان انجام دهند.

آقای خلیلزاد نوشته است، با در نظر داشت عدم تمایل ایالات متحده مبنی بر استقرار قوای بزرگ در افغانستان، تصمیم امریکا برای ایجاد یک اردوی ملی کوچک افغان به بی راهه سوق داده شد. در سال ۲۰۰۷ میلادی، تعداد اردوی ملی افغانستان به ۷۰ هزار رسید. در اواخر ادارۀ جورج بوش، رئیس جمهور پیشین امریکا، افزایش اردوی افغانستان تصویب شد، اما قوای امنیتی افغانستان هیچگاهی بزرگ و قادر به مبارزه در مقابل گسترش عملیات طالبان نبود. گرچه پس از بررسی پالیسی ها،ادارۀ اوباما تعداد قوای افغان را افزایش داد، اما پیشنهاد نظامیان مبنی بر افزایش اردو و قوای امنیتی افغانستان که مجموعاً به ۴۰۰ هزار برسد، رد شد.

به نوشتۀ آقای خلیلزاد، مشکلات ایالات متحده موجب شد تا امریکا به عوض سیاست های از قبل پیش بینی شده، به سیاست های واکنشی رو بیاورد. بنا بر این "در بازی همیشه عقب" بودیم.

تنش واشنگتن با کرزی

آقای خلیلزاد در ادامه نوشته است که حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان، و سایر رهبران آن کشور نتوانستند تا با سرعت و انرژی لازم حکومت را به سایر مناطق جنگ زده توسعه دهند. حکومت ضعیف و ناچیز در ولایات موجب شد تا مناطق در برابر دشمن آسیب پذیر شود. سایر مشکلات حکومت شامل فساد اداری، ارایه خدمات ضعیف بود که به آن رسیدگی نشد. همۀ این مشکلات زمانی تشدید یافت که ایالات متحده روابط با کرزی را به گونۀ نا درست مدیریت کرد.

آقای خلیلزاد نوشته است همۀ این مشکلات کرزی را گیچ کرده بود، زیرا مقامات ایالات متحده حتی به صورت صادقانه مسایل را با وی بحث نمی کردند. در نتیجه، کرزی به تدریج مجذوب تیوری توطئه شد: شاید ایالات متحده می خواهد که تهدید شورشگری ادامه یابد تا بهانه ای برای ادامه حضور نظامی امریکا در افغانستان باشد؟

روابط میان ایالات متحده و افغانستان بدتر شد. آقای خلیلزاد نوشته است که روابط با کرزی در زمان ادارۀ بوش بدتر شد، اما در زمان ادارۀ اوباما روابط به سمت خصومت سوق یافت. در آن زمان، ایالات متحده به صورت فعالانه در قسمت مبارزه بر ضد فساد اداری و جنگ سالاران همکاری نمی کرد، اما از کرزی توقع داشت تا در برابر آن مشکلات با قاطیعت برخورد کند.

آقای خلیلزاد به عبدالرشید دوستم، معاون اول رئیس جمهور کنونی افغانستان، نیز اشاره کرده که وی چگونه در سال های اخیر، از فرصت استفاده کرده است. در سال ۲۰۰۵ میلادی، کرزی بر ضد دوستم دست به کار شد و این اقدام بخشی از فشار های گسترده بر ضد جنگ سالاران بود. در واقع، کرزی آرزو داشت تا نسبت به ایالات متحده در مقابل جنگ سالاران بیشتر تهاجمی عمل کند. اما زمانیکه کرزی به این نتیجه رسید که واشنگتن بر ضد وی است، فکر کرد که پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ افغانستان، متکی به جنگ سالاران است. در همان سال، کرزی از دوستم خواست تا از ترکیه به افغانستان بر گردد. به نوشتۀ آقای خلیلزاد، دوستم در آن زمان، به ترکیه فرار کرده بود.

آقای خلیلزاد نوشته است که به نظر وی انتظار ادارۀ اوباما در آن زمان از کرزی و یا هر رهبر دیگر غیر واقعبینانه بود تا آنان بقای سیاسی خود را در سال که انتخابات پیش رو بود، به مخاطره بی اندازند و بر ضد فساد اداری و یا جنگ سالاران ایستادگی کنند. به گفتۀ آقای خلیلزاد، کوتاه فکری ادارۀ اوباما و حملات شخصی بر ضد کرزی بار دیگر در مورد سرنوشت دوستم در دورۀ ریاست جمهوری محمد اشرف غنی تبارزکرد. آقای خلیلزاد که از اشرف غنی به مثابۀ یک اصلاح طلب بی باک یاد کرده، می گوید که در سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ میلادی، آقای غنی ممکن شدید ترین منتقد دوستم بود. اما در سال ۲۰۱۳ میلادی از دوستم خواست تا در انتخابات ریاست جمهوری معاون وی باشد. آقای خلیلزاد همچنین نوشته است که دوستم یک جنگ سالار به حاشیه رانده شده و سمبول روز های بد افغانستان بود. اما حال، به حیث معاون رئیس جمهور کشور عرض وجود کرده است.

آقای خلیلزاد در ادامه نوشته است که همه مسایل ذکر شده و سایر حرکت های منفی به مرور زمان اوضاع را از کنترول بیرون کرد. کرزی شکایت داشت. واشنگتن شکایات وی را نادیده می گرفت. کرزی در مورد عملیات های شبانه و تلفات غیر نظامیان بیانات شدید بر ضد ایالات متحده می داد. ایالات متحده، کرزی را محکوم می کرد. ایالات متحده از کرزی می خواست تا بر ضد مقامات که در فساد اداری دخیل است، دست به کار شود. کرزی، این خواسته ها را نادیده می گرفت. بالاخره، ایالات متحده، کرزی را از خود بیگانه کرد و این کار نتایج تاسف بار و غیر ضروری را در قبال داشت. به گفتۀ آقای خلیلزاد، زمانی که وی با کرزی در مسیر درست کار می کرد، کرزی می توانست به مثابۀ یک رهبر فوق العاده سازنده مبدل گردد.

آقای خلیلزاد در آخر مقاله اش نوشته است که وی به این باور است که اگر در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ میلادی، ایالات متحده بر پاکستان فشار وارد می کرد تا پناهگاه های شورشیان را از بین ببرد، سایر موفقیت های سریع را به صورت پایدار حفظ می کرد، برنامه ای را برای آموزش قوای افغان بر مبنای سفارشات فرماندهان نظامی امریکایی می پذیرفت، همۀ این اقدامات می توانست تغییر مثبت را در افغانستان به وجود بیاورد. به باور آقای خلیلزاد، حال بسیاری فکر می کنند که مشکلاتی که افغانستان امروز با آن مواجه است، مصداق این طرز دید است که موفقیت در آن کشور از آغاز نا ممکن بود. در مورد آقای خلیلزاد نوشته است که " من مخالف" این طرز دید استم.

در واکنش به مقالۀ آقای خلیلزاد، پترشیا گوسمن، پژوهشگر ارشد دیدبان حقوق بشر در افغانستان در صفحۀ تویتر خود نوشته است که "نی سفیر. خسارات زمانی وارد شد که خودت و سایر ادارۀ ایالات متحده با جنگ سالاران معامله کردند".

XS
SM
MD
LG